گر همی خواهی که باشی رستگار


رخ مگردان ای برادر از سه کار

اولت دیدن بود حکم قضاش


بعد از آن جستن بجان و دل رضاش

چیست سیوم دور بودن از جفا


هر که این دارد بود اهل صفا

هر که دارد دانش و عقل و تمیز


جز براه حق نبخشد هیچ چیز

صدقهٔ کالوده گردد از ریا


کی بود آن خیر مقبول خدا

گر عمل خالص نگردد همچو زر


قلب را ناقد نیارد در نظر

تا توانگر باشی اندر روزگار


نفس را از آرزوها دور دار